چرا کارها را به عقب می‌اندازم (قسمت دوم)

مبانی نظری اهمال کاری

در قسمت اول مقاله اهمال کاری گفتیم:

 اهمال کاری، یعنی به تأخیر انداختن هدفمند در شروع و یا اتمام کار و یک الگوی رفتاری به تاخیر انداختن تکلیف که برای فرد ذاتی شده است.بنابراین ،دانشجویان ممکن است مطالعه را به تأخیر اندازند، و به نوعی اهمال کاری کنند. اما در جنبه های دیگر زندگی از جمله شغل پاره وقت یا درگیری در رویداد های اجتماعی اهمال کار نباشند.در مقابل، افرادی وجود دارند که به گونه مکررتقریباً مزمن، انجام تکلیف را به تأخیر می‌اندازند و اهمال کاری برای آنها به یک سبک زندگی ناسازگار تبدیل می شود.

دو نظریه اصلی درباره اهمال کاری تحصیلی وجود دارد:

1-  برخی بررسی ها اهمال کاری را به عنوان یک مشخصه ثابت شخصی نشان می دهند.

2- برخی دیگر، اهمال کاری را به عنوان یک رفتار مربوط به موقعیت تعریف می کنند.

در همبستگی اهمال کاری با ویژگی های شخصیتی باید گفت که اهمال کاری با عزت نفس و هوشیاری کم رابطه منفی،و با روانجوری (رفتارهای تکانشی و آزردگی ) و تاب آوری و خستگی زودهنگام رابطه مثبت دارد.

در بسیاری از مطالعات نشان داده شده است که بین رفتار اهمال کاری تحصیلی و عوامل روان شناسی ،اجتماعی و شناختی رابطه مستقیم وجود دارد.برای آگاهی از این ارتباط و دلایل آن،تمرکز ویژه ای بر دیدگاه ها درباره اهمال کاری خواهد شد. اگرچه هریک از این نظریه ها ،توصیف های مربوط به خود رادرباره اهمال کاری دارند اما همگی بر وجود اهمال کاری به عنوان یک عارضه اتفاق نظر دارند.

 نظریه سیستم متقابل شخصیتی کوهل (PSI) 

در این نظریه عناصر تقویتی و قصد و هدف بر پایه جذابیت بین چهار سیستم شناختی توضیح داده می شود.عناصر تقویتی و انگیزه شامل تمرکز،مقابله با شکست ، ،تعهد به خود و اهداف و پافشاری در اجرای تصمیمات می باشد(لوانا ،عزیزی،روسوس و پتروس،2010 ). 

 نظریه روان تحلیلی و روان پویایی

چارچوب این نظریه به یک چشم انداز و تکنیک هایی درباره روان تحلیلی درباره مفهوم و علل اهمال کاری نظر دارد.اگرچه جنبه های متعددی از نظریه فروید در پرتو رویکرد های مدرن تر جهت فهم بهتر کارکرد ذهن انسان ،معتبر نیست اما نظریه روان-تحلیلی فروید از این نظر که تجارب دوران کودکی و الگوهای معیوب والدین را در ارتباط با اهمال کاری می داند ،حائز اهمیت است(بورکا و یون،1983،الیس و نائوس،1977).فروید بر اهمیت تجارب قبلی دوران کودکی و تأثیر آن بر رفتار انسان تاکید دارد.رویکرد فروید به ما کمک می کند تا دلایل اهمال کاری وشناخت شرایط آن را شناسایی کنیم.

هنگام بررسی ریشه های اهمال کاری باید به گذشته فرد رجوع کنیم.فروید(1926) مشکلات اجتنابی چون اهمال ورزی را با اضطراب را شرح می دهد.به گفته وی، از انجام وظایف اجتناب می شود به این دلیل که آنها تهدیدی برای ایگو هستند.

روانکاو دیگری(برنر،1993) اهمال کاری را به عنوان دفاع در برابر تکانه ها والگوی فرزندپروری معیوب می داند. 

در واقع نظریه های روان پویایی ،اغلب درباره فرزندپروری اشتباه و شکست در بهترین نوع تربیت ،تمرکز دارد.از این منظر، الگوهای ناقص فرزندپروری با اهمال کاری و ویژگی های خاصی از قبیل کمال گرایی ,آستانه تحمل پایین و نا امیدی، نیاز به تایید و استقلال و ترس از شکست همراه است(بورکا و یون ،1993،الیس و نائوس، 1997).نظریه پردازان روان پویایی معتقدند که انتظارات والدین تحت تأثیر ویژگی ها و تفاوت های شخصیتی فرد است(برنز،1980 ،به نقل از بسکو،فراست،روزنبلت و دیگران،1987،رید،2003).

به عنوان مثال ،میسیداین (1963) عنوان می کند که نقش پدر و مادر در گسترش تمایل به اهمال کاری غیر قابل انکار است.یک دانش آموز ممکن است به شورش و اعتراض علیه اجبار های والدین برآید و با این تصمیم که وظایفش را تا دقیقه آخر به تأخیر اندازد ،به موقعیت دلخواهش می رسد و بر اجبارهای والدین اینگونه فائق می شود.

روانکاو دیگری(اسپاک ،1971)تمایل دارد تا فرد را به عنوان ترکیبی از تربیت پدر و مادر بررسی کند که چگونه حتی بین الگوهای اتخاذ شده پدر و مادر ،تعارض وجود دارد.اسپاک سه عنصر در مدیریت ایجاد رفتارهای اهمال کاری توسط والدین را مطرح کرده است:

1- عنصر اول تکانه های ناهوشیار والدین جهت تسلط یافتن بر کودک است.

2- عنصر دوم ،خشم پدر یا مادر نسبت به فرزند خود به دلیل نا تمام گذاشتن وظیفه محول شده یاهرگز به اتمام نرساندن آن.

3- آخرین عنصر اینکه نگرش های والدین نسبت به اینکه انتظار شکست فرزندشان را ندارند.

انتظارات والدین،نقش مهمی را در پیشرفت تحصیلی فرزندانشان ایفا می کند.

از سوی دیگر،مک کلانتایر (1964) استدلال کرد که والدین با الگوی بسیار سهل گیر و والدین با الگوی بسیار کنترل گر باعث ایجاد اهمال کاری در فرزندانشان می شوند.

سهم عمده در دیدگاه روان تحلیلی جهت پی بردن به اهمال کاری،این چشم انداز گسترده است که تجارب فرزندپروری، ترس ها و نیازهای قبلی و دوران کودکی هر فرد بر زندگی فعلی او تأثیر می گذارد. زمانی که ما وارد دنیای درونی یک فرد می شویم باید تلاش کنیم که همه عوامل و عناصر را با هم ترکیب کرده و مطالعه کنیم.

نظریه رفتارگرایی

نظریه رفتاری بر ادغام عوامل موثری چون انگیزه ،تقویت،پاداش و تنبیه به روی رفتار انسان اشاره دارد.به این ترتیب،رفتار گرایی یک طیف وسیعی از معنای اهمال کاری و دلایل آن ارائه می دهد.

ویژگی اساسی نظریه رفتارگرایی این است که  آنها انگیزه محیطی را به عنوان یک اصل جهت یادگیری انسان مطرح می کنند. بنابراین در بحث قدیمی "طبیعت در مقابل تربیت"،تأکیدرفتار گرایی بر محیط است.

دیگر مطالعات رفتارگرایی بیان می کنند که اهمال کاری به عنوان یک عادت آموخته شده از مراقبان اولیه و والدین برای انجام فعالیت های لذت بخش جهت رسیدن به پاداش های کوتاه مدت است(مک کاون،1986).

  نظریه سودمندی نزولی

پیرو مباحث مطرح شده ، نظریه انتظار نزولی  را مطرح می شود که برش نازکی از پژوهش های انگیزشی ست. این نظریه نشان می دهد که به گونه کلی،به چه دلیلی افراد هر تصمیمی که می گیرند با فرمول زیر قابل برآورد است:

انتظار * ارزش       =      سودمندی

                               حساسیت* تأخیر           

 

سودمندی نشان دهنده ترجیح یک عمل بر عمل دیگر است. به گونه طبیعی، بالا بودن سودمندی فعالیت به معنای بالا بودن عملکرد است. انتظار احتمال وقوع یا شانس نتیجه ای که به دست می آید به مقدار ارزش این نتیجه اشاره دارد.

تی و بزرگ بودن آن به معنای بیشتر بودن حساسیت موضوع است. دی نیز معرف تأخیر در مخرج در جریان عمل، ارزش کمتری یافته است (به نقل از کمالی،1391) .

در آخر،انگیزه نمی تواند سهم بسیار مهمی در واریانس اهمال کاری داشته باشد در حالیکه روند تجربی شدن سهم مهمتری در اهمال کاری دارد.

 نظریه شناختی رفتاری

این نظریه شناختی- رفتاری بر شناخت تفکرات فرد تمرکز دارد و توضیح می دهد که چگونه افراد این کار را انجام می دهند و طی چه فرایندی دچار اختلالات روانی می شوند.بخش عمده کار به روی تفکر و رفتار فرد است.نگرش و اعتقادات فرد نسبت به خود و جهان ،تأکید این دیدگاه است .برخی رفتارهای افراد منطقی و برخی غیر منطقی هستند. رفتار اهمال کاری به ویژه با توجه به اثرات فرایند شناختی و رفتاری یک عامل ناکارآمد توصیف می شود.

الیس و نائوز، 11 مرحله را برای اهمال کاری اجتنابی فهرست کرده اند. این مراحل عبارتند از:

1- تمایل به انجام وظیفه

2- تصمیم گیری برای انجام آن

3- بهانه ای برای تأخیر انداختن آن

4- داشتن نقطه ضعف 

5- ادامه دادن به اهمال کاری

6- سرزنش کردن خود برای اهمال ورزی

7- ادامه دادن به اهمال کاری

8- اتمام یک تکلیف در دقیقه آخر و یا هرگز به اتمام نرساندن

9- احساس نارضایتی و آزردگی

10- قول دادن به خود درباره اینکه دیگر برای تکلیفی اهمال کاری نکند.

11- درگیر بودن با خود برای مدت کوتاه و دوباره درگیر اهمال کاری شدن و دوباره در وظایف بعدی اهمال ورزیدن

به گفته الیس و نائوز(1977) ، در طول روند این یازده مرحله ،احساس اضطراب،افسردگی و نا امیدی همراه با عزت نفس پایین و احساس بی ارزشی و بی کفایتی ،یک چرخه معیوب را تولید می کنند.یافته های این پژوهش نشان داد که اهمال کاری ناشی از سه دلیل:

1- تردید به خود جهت کنترل داشتن.

2- آستانه تحمل پایین.

3- نوعی شورش برای به دست آوردن کنترل است.

نظرات کاربران
 
 
   
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی