در دوران کودکی چه چیزهایی را بهدست نیاوردید؟
به چیزهایی بیندیشید که از دوران بچگی خود نتوانسته اید بهلحاظ احساسی به آنها دست یابید، ولی آرزویش را در دل داشتید. وقتی چنین سوالی را از مردم میپرسیم، معمولا این پاسخها را میشنوم:
کاش پدر یا مادرم بیشتر با من بودند.
کاش این همه بار و مسولیت روی دوشم نبود.
کاش آنقدر احساس تنهایی نمیکردم.
کاش عشق و محبت بیشتری دریافت میکردم.
کاش مجبور نمیشدم کارهایی که دوست نداشتم انجام بدهم.
کاش در خانه امنیت بیشتری داشتم.
با پاسخ به این سوال که «در دوران رشد چه چیزهایی را بهدست نیاوردید؟» اغلب مشخص میکنید چه موضوعی در زندگیتان همچنان حلنشده باقی مانده است. مثلا اگر دختر کوچکی همواره باید در نبود والدینش در خانه، از خواهر و برادرش مراقبت میکرد، اکنون در بزرگسالی نیز ممکن است نیازهای خود را همچنان نادیده انگارد و به دیگران رسیدگی کند و دائماً از خود بپرسد «پس کی نوبت من میشود؟» . مردی که در دوران رشد رابطهی خوشایندی با پدرش نداشته و یاد گرفته باشد که بدون کمک دیگران مشکلاتش را حل و فصل کند، اغلب از این که بشنود چه کار کند و چه کار نکند، بیزار است و از آنجا که هرگز در خانواده بحثی در مورد توجه به احساسات نمیشده او نیز در برقراری ارتباط، فردی بیمهارت و بیتجربه بار میآید و سعی میکند مشکلاتش را خودش حل کند یا آن که وقتی دیگر به آنها بپردازد.
کسی که در کودکی همیشه موردتوجه بوده اکنون ممکن است احساس کند توجهی که از همسرش دریافت می کند کافی نیست یا آن که خود در بیان و ابراز احساسات و دریافت توجه چندان راحت رفتار نکند.
وقتی چیزی را کشف میکنید که در دوران رشد آرزومندش بودید، احتمالا خواهید فهمید همان موضوع اکنون بر زندگی مشترکتان سایه انداخته است.
در دوران رشد چگونه با این موضوع کنار آمدید؟
ما معمولا به پنج شیوه با سختیها کنار میآییم:
۱. مبارزه،
۲.فرار،
۳.واماندن،
۴.وادادن
۵. مواجه مستقیم.
به زمانی برگردید که از چیزی ترسیدید یا لطمه دیده بودید. برای مواجهه با آن موقعیت کدامیک از این پنج روش را برگزیدید؟ یک فرد مبارز ممکن است با استقامت اما تهاجمی باشد. کسی که از نزاع اجتناب میورزد، ممکن است فرار کند یا خود را در اتاقش پنهان سازد. کسی که وا میماند ممکن است نتواند درست بیندیشد و تصمیمگیری کند. کسی که وا میدهد کاملا تسلیم موقعیت میشود و سعی در تغییر وضعیت موجود ندارد. کسی که با مشکل بهطور مستقیم مواجه میشود، اعتماد را میآموزد.
اکنون چگونه با موقعیت مواجه میشوید؟
وقتی که بین شما و همسرتان بحثی آزاردهنده پیش میآید، چگونه با موقعیت مواجه میشوید؟ وقتی میدانید با پیش کشیدن موضوعی مشاجره درمیگیرد، چه حالتی به خود میگیرید؟ حمله میکنید؟ عقبنشینی میکنید؟ سعی میکنید صحبت کنید اما متوجه می شوید که نمیتوانید کلمههاتان را درست ادا کنید و ذهنتان وا داده است؟ تسلیم خواستهی شریک زندگیتان میشوید؟ یا آن که سعی میکنید راههای بهتری برای ارتباطتان بیابید؟
اگر در موقعیتهای مختلف، رفتاری احترامآمیز و منصفانه ندارید، احتمال دارد که شریک زندگیتان را بهدلیل طرز رفتار خودتان در مشاجره مقصر قلمداد کنید و تشخیص ندهید که خود شما از روشی نامؤثر استفاده میکنید.
اگر رفتارتان تهاجمی است، همسر خود را بهخاطر رفتار بیملاحظه و آزاردهندهاش سرزنش میکنید.
اگر عقبنشینی میکنید، همسر خود را خیلی خشن میخوانید و او را مسبب فرار خودتان از بحث قلمداد میکنید.
اگر وامیدهید همسر خود را «زیرک» میخوانید چون کلمههایی بهکار میبرد که شما نمیتوانید بهدرستی درکشان کنید.
اگر تسلیم شوید، احساس افسردگی، بیعرضهگی و حیرت میکنید و همسرتان را متهم به تسلط بر رابطه و کنترلتان میکنید.
اکنون وقت آن است که مستقیم با موقعیت روبهرو شوید و با برخورداری از مهارتهای ارتباطی، با شجاعت و دیدگاهی باز بدانید برای چه در موقعیتهای دشوار دست به چنین رفتاری میزنید.