اگر به خودتان اجازه بدهید غمگین شوید، برای همیشه در آن غرق خواهید شد.
شاید یکی از بزرگترین چالش های رواندرمانگران در کلینیک، کمک کردن به افرادی است که اعتقاد دارند نباید هیچگاه درگیر احساسات شوند و این مساله را نشانه قوی بودن خود میدانند.
درحالیکه واقعیت این است که بسیاری از هیجانات و احساساتی که به شکل دردناک و غیر قابل اجتناب، تجربه میشوند؛ معمولا گذرا هستند. این نوع هیجانات به این دلیل وجود دارند که باعث بروز یک واکنش سریع شوند. در واقع هیجانات و احساسات ذهنی و بدنی، راهی هستند تا توجه ما را به چیزی در محیط و یا زندگیمان جلب کنند. گویی اینها صداهای نجوامانندی از حواس پنجگانه هستند.
✳️برخی افراد در فهم و پاسخ دادن به غمگینی خود مشکل دارند، چون بر اساس ۳ اصل تفکر اشتباه( که در متن ذکر شد) معتقدند غمگینی خطرناک و تهدید کننده حیات روانی است.
تصور کنید مردی که به تازگی پدر شده است، اما پس از تولد فرزندش احساس خوشحالی نمیکند. بیشتر اوقات روز حس خوبی ندارد. درگیر این موضوع است که چگونه باید "پدر خوبی" باشد. چگونه میتواند تعادلی بین "پدر بودن" و سایر کارهایش ایجاد کند. او احساس غمگینی میکند و از آنجایی که غمگینی را نشانه ضعف میداند، احساس گناه دارد. زمانی که به درمانگر مراجعه میکند، درمانگر به او کمک میکند که متوجه شود احساس غمگینی اش تا چه حد میتواند عملکرد داشته باشد. اینکه غمگینی او بر این موضوع دلالت میکند که " او یک پدر مراقبت کننده است". در واقع علت احساس غمگینی در او این است که وی در این دوره زندگی اش با یک تطابق بزرگ مواجه شده است. راه مواجهه با این احساس، پاسخ دادن به آن است. بایستی در مورد این چالش صحبت کند تا بتواند از آن عبور کند.
غمگینی شبیه به تمام احساسات ما، یک حس سالم است و به ما کمک می کند تا به شکل بهتری به خودمان، دیگران و دنیای اطرافمان پاسخ دهیم.
اگر شما شدیدا با غمگینی درگیر هستید و در فهم اینکه چرا غمگین هستید، مشکل دارید یا عملکردتان دچار اختلال شده است به یک درمانگر( روانپزشک یا روانشناس) مراجعه کنید تا بتوانید با کمک وی به مسیر زندگی بازگردید.
گروه روانپزشکی دکتر مهدی قاسمی